ای شمع چو ابر گریه و زاری کن


ای شمع چو ابر گریه و زاری کن

ای شمع چو ابر گریه و زاری کن


وی آه جگر سوز سپه داری کن

وی آه جگر سوز سپه داری کن
وی آه جگر سوز سپه داری کن
چون بهرهٔ وصل او نداری ای دل
چون بهرهٔ وصل او نداری ای دل
چون بهرهٔ وصل او نداری ای دل
دندان بجگر نه و جگر خواری کن
دندان بجگر نه و جگر خواری کن
دندان بجگر نه و جگر خواری کن